امیلی تیلور ، علیرغم اینکه از زندان با شوهرش متحد شد ، با قسمت های احساسی و اقدام به خودکشی به شدت افسرده می شود. روانپزشک وی ، جاناتان بنکس ، پس از مشورت با پزشک قبلی خود ، سرانجام داروی تجربی جدیدی به نام Ablixa تجویز می کند. طرح زمانی ضخیم می شود که عوارض جانبی دارو منجر به کشتن امیلی شوهرش در حالت “راهگردی در خواب” شود. با امضای درخواست امیلی در حبس بیمارستان روانی و تمرین دکتر بنکس در اطراف او ، پرونده بسته شده به نظر می رسد. با این حال ، دکتر بانک نمی تواند مسئولیت کامل را بپذیرد و برای پاکسازی نام خود تحقیق می کند. آنچه در پی می آید یک جستجوی تاریک است که تهدید می کند آنچه از زند او باقی مانده است را جدا می کند حتی زمانی که او حقیقت شیطانی این تراژدی را کشف می کند.
Emily Taylor, despite being reunited with her husband from prison, becomes severely depressed with emotional episodes and suicide attempts. Her psychiatrist, Jonathan Banks, after conferring with her previous doctor, eventually prescribes an experimental new medication called Ablixa. The plot thickens when the side effects of the drug lead to Emily killing her husband in a “sleepwalking” state. With Emily plea-bargained into mental hospital confinement and Dr. Banks’ practice crumbling around him, the case seems closed. However, Dr. Banks cannot accept full responsibility and investigates to clear his name. What follows is a dark quest that threatens to tear what’s left of his life apart even as he discovers the diabolical truth of this tragedy.