Kaleb ، که قرار است 30 ساله شود و هرگز تنهایی نبوده است.او با خواهرش بر سر یک موضوع وراثت می جنگد و با بهترین دوست خود روابط را قطع کرده است.او که در مورد حیوانات عجیب و غریب پرشور است ، یک روز با یک عنکبوت سمی به خانه می آید و به طور تصادفی اجازه می دهد تا از بین برود.
Kaleb, who’s about to turn 30 and has never been lonelier. He’s fighting with his sister over a matter of inheritance and has cut ties with his best friend. Passionate about exotic animals, he comes home one day with a venomous spider and accidentally let it slip away.