ژنیا از عاشق شدن با سیریل ، همسرش که او را ترک کرده است رنج می برد ، بنابراین تصمیم می گیرد او را برگرداند.در ناامیدی خود ، طلسم به نام “عروسی سیاه” را بازی می کند ، یک آیین جادویی که به دلیل قدرت و برگشت پذیری بزرگ آن شناخته شده است.پس از آیین ، شوهر محبوب او به او باز می گردد ، اگرچه عشق او به وسواس کشنده ای تبدیل می شود: او حتی مشتاق کشتن ژنیا است ، تا او را با کسی به اشتراک نگذارد.هنگامی که سیریل دیوانه در یک تصادف می میرد ، طلسم متوقف نمی شود: زیرا حتی مرگ بخشی از کسانی را که به شیطان آیین خیانت شده اند ، بخشی نمی کند.
Zhenya suffers from still being in in love with Cyril, her husband, who has left her, so she decides to bring him back. In her desperation, she casts a spell called “Black Wedding”, a magical ritual known for its great power and irreversibility. After the ritual, her beloved husband comes back to her, although his love becomes a deadly obsession: he is even eager to kill Zhenya, so as not to share her with anyone. When the maddened Cyril dies in an accident, the spell does not stop: because even death will not part those who were betrothed by the demon of the ritual.